در سرزمین کربلا، از خیمه گاه حسین، صدای التماسِ قاسم به گوش می رسد.

چه عاشقانه التماس عمو می کند برای جان فدا کردن، یادگار برادر است و خاطرش عزیز.

کاش من هم برای تو مثل قاسم بودم برای حسین (ع) که به خیمه ات می آمدم و التماست می کردم تا رخصت نبرد بگیرم. اما مهدی جان من که قاسم نیستم، خیمه ی تو را هم نمی شناسم که برای اجازه به خدمتت بیایم. ولی دوست دارم سرباز تو باشم و عاشقانه جانم را فدایت کنم. بیا اذن بده اشارتی کن.

می خواهم برای تو که حسین زمان منی به کرب و بلا بروم.

 

بیا شرح عشق کن...


   مدیر وبلاگ
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :11
بازدید دیروز :20
کل بازدید : 1145066
کل یاداشته ها : 413


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ